برای فردا
آغاز سخن به نام یزدان
آغاز سخن به نام یزدان
با نام خدای عشق و ایمان
آن خالق کائنات و آفاق
آن قادر مهرَبان و رزاق
آن کس که به بندگان رحیم است
بر کل جهانیان کریم است
در وقت نزول فیض باران،
فرقی نکند به چشم رحمان،
این منزل عابد است و زاهد
یا خانه ی بی نماز و فاسد
او بر همگان کَرَم ببارد
جُز مرحمت و عطا ندارد
بر بنده از او همیشه نیکی است
یک ذرّه جفا به کار او نیست
هر شَرّ و بدی اگر به دنیاست
آن حاصل جهل و کِشته ی ماست
خورشیدِ جهان که عین نور است
از سردی و تیرگی به دور است
پس هر که شود به او مقرب
افزون ببرد عنایت از رب
از بهر بشر ولی جهنم
بعنی کرم و عطای حق کم
از مقصد خود اگر شوی دور
کی می رسدت حلاوت و نور؟
سختی که بُوَد زمان برزخ
یا آتش بی امان به دوزخ،
یعنی فوران حسرت و سوز
از دوری مهر عالم افروز
امّا به بهشت اهل ایمان
گر بوده وفور لطف و احسان،
نزدیکی او بُوَد دلیلش
تا بهره بَرَد چنین خلیلش
یا رب برسان به ما درایت
بر کسب سعادت و عنایت
تا خرّم و خوش به هر دو عالم
با مِهر تو طی شود دمادم.
سخن ,بُوَد ,ی ,بی ,برزخیا ,آتش ,سخن به ,به نام ,حلاوت و ,و نور؟سختی ,نور؟سختی که
درباره این سایت